محل تبلیغات شما

رفتنه همسر به شمال برای معموریت از طرف محل کارش شبانه و

این خیلی بده که  یه روز همسرت نباشه و تو اون روز احساس آرامش کنی و خوشحال باشی

چقدر بد و چه ناراحت کننده؛ آدم باید با بودن همسرش آرامش داشته باشه و خوش ولی متاسفانه من 

انقدر اذیتم می کنه که نیست حالم خیلی خوبه؛ دیگه واقعا به زور دارم تحملش می کنم و هیچ علاقه ای نسبت بهش ندارم

اعتیادش زیاد شده و سیگارش بیشتر شده ؛ جنسها کرونه خرجش جواب دخلش رو نمی ده همش کم میاره و به من فشار میاره

منم دیگه سنم رفته بالا دیگه تحملم کم شده حال و حوصله خودم رو ندارم چه برسه به اون

به امید روزهای بهتر که اگه این امید نبود زندگی چقدر سخت می شد 

من الان تو این سن باید به آخرت فکر کنم اما به امید آینده زندگیم رو می گذرونم چقدر خوش بینم

یا حق


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها